نوجوان که بودم، کتابی داشتم به نام «داستانهایی از زندگی امیرکبیر» نوشته محمود حکیمی. یکی از داستانهای این کتاب به طور خلاصه این بود که:
نخستین برنامه واکسیناسیون عمومی در ایران به فرمان امیرکبیر آغاز شد. واکسیناسیون آبله، بیماری دهشتناکی که در آن روزگار بیداد میکرد، قربانیان فراوان میگرفت. خیلی ها جان و خیلیهای دیگر هم زیبایی یا بینایی خود را تا آخر عمر از دست میدادند.
طب آن روزگار – که همین طب سنتی بود که معرف حضورتان است – از شناخت و درمان بیماری عاجز بود. تا این که واکسیناسیون در غرب ابداع شد و زمان امیرکبیر بود که به ایران رسید. امیرکبیر فرمان داد که همه را مایهکوبی کنند.
ملت اما دل در گرو کسانی داشتند که نظریه توطئه را میپروردند و میگفتند که واکسن را آوردهاند تا جن یا نمیدانم چه را به جان مردم بیندازند وگرنه درمان آبله همین طب سنتی است.
یک بار پیشهور خردهپای فقیری را نزد امیر آوردند که فرزندش از بیماری مرده بود. امیر از او پرسید که چرا فرزندت را مایه کوبی نکردی تا از دست نرود؟
مردک بینوا گفت که ما را ترساندند و گفتند که اینها کار کافرهاست و به کار ما نمیآید و...
مرد که رفت، امیر زار میگریست.
یکی پرسید که چه شده است؟ مگر بلایی بر سر فرزند امیر آمده است که چنین زار میزند؟ امیر پاسخ داد که نه. من از این همه جهل و نادانی که مردم را به روز سیاه نشانده است به گریه درآمده ام.
و البته جامعه آن روز چنان در جهل و عقب ماندگی غوطهور بود که نه بدی آبله و نه خوبی امیر را درک نکرد. چنان که وقتی امیر در باغ فین کشته شد، هیچ صدای اعتراضی. مطلقآ هیچ صدای اعتراضی، در ایران برنخاست. سالها بعد بود که تازه ایرانیان فهمیدند که حرف امیر چه بود و چه اتفاقی افتاد.. .بگذریم...
امیر بنیان دارالفنون و مطبوعات را در ایران بنا نهاد. امروز که بیش از یک و نیم قرن از دوران امیر میگذرد، آن دو نهال، یعنی آموزش رسمی و عمومی علم امروزین، شاخ و برگ داده و در ایران به درختان تناوری تبدیل شدهاند. اما انگار هنوز نتوانستهاند از پس جهل و خرافات برآیند.
امروز هم که در این غوغای کوروناویروس میبینی که بازار مدعیان طبهای منسوخ یا خرافی همچنان داغ است (که مثلا عامل کورونا را سردی مزاج میدانند و توصیه میکنند که ترشی نخورید و روغن بنفشه حقنه کنید و غیره) احساس میکنی که اشکهای امیرکبیر همچنان جاری است.
کشور ما نیاز به آموزش عمومی علم و ترویج باسوادی علمی و خرد انتقادی دارد. نه فقط در سطح جامعه. بلکه حتی در سطح دانشگاه و متخصصانی که ممکن است عالم باشند اما نسبت به فرق علم و شبهعلم آگاه و هشیار نباشند.
تنها در این صورت میتوان گفت که آن چشمه خونی که در حمام فین جاری شد، در این سرزمین کویری به هدر نرفته است.
مشخصههای شبه علم...
ما را در سایت مشخصههای شبه علم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : medicalscience بازدید : 190 تاريخ : يکشنبه 10 فروردين 1399 ساعت: 9:36