بعد از انتشار مطلب قبلی من درباره مشخصههای شبه علم، یکی از همکاران بسیار آگاه و نکتهدانم، در نقد مطلب من نوشتند:
«... اما من نمیتوانم بپذیرم طب ابنسینا شبهعلم بوده [است]. این بیانصافی در حق آن مرد است. ابنسینا بنده خدا تلاش کرده [است تا] نتایج لثراتی که از غذا و ادویه میبیند را تفسیر و تبیین کند و البته باور به روشهای علمی داشته است. اگر عمرش قد میداد که رد علمی تبیینهایش را ببیند، فروتنانه آن را میپذیرفت...»
در پاسخ به این همکار گرامی، علاوه بر تشکر بابت مشارکت در این بحث، دو نکته برای گفتن دارم. بکی فرعی و دیگری اصلی:
نکته فرعی این که: اگر بخواهیم کارهای ابنسینا را با معیارهای علم تجربی امروزین بسنجیم و داوری کنیم، دچار خطای «ناهمزمانی تاریخی» شدهایم. درست مانند کسانی که میخواهند حکومتداری برخی پادشاهان و حکمرانان دوران باستان و قرون وسطی را با معیارهای امروزین حقوق بشر و تفکیک قوا و حکومت دموکراتیک بسنجند و به آنها اعتبار غیرواقعی بدهند یا به روشی نادرست محکومشان کنند. مردم هر دورهای را باید در سیاق و با توجه به شرایط واقعی همان دوره سنجید و فهمید و داوری کرد.
به همین سیاق نیز، ابنسینا را نباید با معیارهای علم تجربی و طب مبتنی بر شواهد امروز نقد کرد. ابنسینا در سیاق علم زمانه خود و پزشکی آن دوران، دانشمند بزرگی بوده است و البته مایه افتخار ما برای همه تاریخ است.
اما این فرق میکند با این که فکر کنیم که میتوان روشها و یافتههای او را مطابق با علم مدرن و پزشکی مبتنی بر شواهد دانست یا بر آن اساس نقد کرد یا مورد مقایسه قرار داد.
نکته اصلی اما این است: تفاوت علم و شبهعلم در روشها است نه در یافتهها و نتایج. این نکته کلیدی و مهمی است. نمیتوان گفت که درمانهای ابنسینا همگی علمی یا شبهعلمی بودهاند. روش برخورد ما با آنهاست که میتواند علمی یا شبهعلمی باشد.
یعنی اگر درمانی را که ابن سینا به کار میبرده و به نظر ما درست میاید، با روش علمی (شامل کارآزمایی بالینی) بسنجیم، به هر نتیجهای که برسیم، یعنی چه ببینیم آن درمان موثر است و چه ناموثر، کارمان علمی بوده است.
اما اگر به جای پایبندی به پزشکی مبتنی بر شواهد، آن دارو یا روش درمان را (صرفنظر از این که واقعا موثر هست یا نه) به کار ببندیم به خاطر این که «ابن سینا گفته است» یا این که آن را بر اساس نظریههای منسوخ طب مزاجی توجیه کنیم، در این صورت از روش شبهعلمی استفاده کردهایم.
بنابراین «شیوه برخورد» با فرضیههای درمانی است که چه در نهایت موثر باشند و چه غیرموثر، میتواند علمی یا شبه علمی باشد.
اشاره من به ابن سینا به این معنی نبود که هرچه که این سینا گفته است شبه علمی است.
البته ابن سینا به مزاجها و اخلاط باور داشت. این شیوه شناخت بدن انسان امروزه منسوخ شده است. نیز بخش بزرگی از آموزههای آناتومی و فیزیولوژی آن دوران که توسط او تبیین شدهاند، امروزه نادرست و نادقیق به شمار میایند.
اما گفتن این که تمامی درمانها و داروهای این سینا (یا طب سنتی، یا هر منبع فرضیه دیگری) علمی یا شبه علمی است، خود خارج شدن از روش علمی است.
این شیوه برخورد ما با آنها و تعیین اثربخشی و ایمنی آنها است که میتواند علمی یا شبه علمی باشد.
اشاره من در مطلب قبلی در واقع به روش کسانی بود که آموزههای این سینا را فقط به این دلیل که «ابن سینا گفته است» معتبر و علمی میدانند و حتی از پس قرنها و تحولات شگرف و بنیادین در علم و از در درآمدن نظریهها و یافتههای جدید مانند کشف میکروبها و ...، همچنان آنها را ثابت و مقدسگونه میپندارند و میگویند شیوه ما در طبابت این است که :«فکر کنیم که اگر ابن سینا بود، چه میکرد، ما هم همان کار را میکنیم.» این است که نادرست و شبهعلم است. نه ابنسینا که درود و ستایش ما بر او باد.
برچسبها: علم, شبه علم, پزشکی, ابن سینا, طب سنتی
مشخصههای شبه علم...
ما را در سایت مشخصههای شبه علم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : medicalscience بازدید : 150 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 22:36