ابن‌سینا که بود و که نبود؟

ساخت وبلاگ

ابوعلی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی بن سینا  (۳۵۹-۴‍۱۶ ه ش ) که در تاریخ به نام ابن‌سینا یا پورسینا مشهور شده است، دانشمندی فارسی زبان بود که به دو زبان فارسی و عربی کتاب نوشته است. ابن‌سینا، همانند بسیاری از دانشمندان زمانه خود – در بسیاری از علوم ورود و سررشته داشت. در حقیقت، او در بسیاری از علوم، سرآمد روزگار بود و در آن ها آثاری تحسین انگیز بر جای گذاشت. اما بزرگی و اثرگذاری او بیشتر در دو حیطه فلسفه و پزشکی نمود و شهرت پیدا کرده است. ما در این‌جا از ابن‌سینای پزشک سخن می‌گوییم و با بقیه تخصص‌های او کاری نداریم.

ابن سینا بی‌تردید پزشکی بزرگ بود. کتاب او با نام قانون در طب که به عربی نوشته است، اثری ماندگار و تاثیر گذار در طب مزاجی به شمار می‌آید. چنان که نقطه عطفی در سنت پزشکی بقراطی جالینوسی بوده است و در عین اقتباس و تاثیرپذیری فراوان از آن‌ها، بسیار نیز بر آن سنت و چارچوب افزوده است. یعنی مانند درختی است که با سنت پزشکی مزاجی و یونانی، ریشه‌ها و تنه مشترکی دارد. اما شاخه‌ها و میوه‌های تازه‌ای را به آن افزوده است.

این که ابن‌سینا دانشمندی بزرگ و مایه افتخار همه انسان‌ها و نیز فارسی زبانان و نیز ایرانیان است، جز یک حقیقت روشن نیست. اما این بزرگی و افتخار آفرینی به چند معنی هست و به چند معنی نیست.

بزرگی و افتخارآفرینی ابن‌سینا به این معنی است که:

1-                  او در زمانه خود دانشمند بزرگی بود و از حیث دانشی که داشت و آثاری که آفرید، یکی از قله‌های فرهنگ و اندیشه بشری به حساب می‌آید.

2-                  آثار او تا سال‌های طولانی در عالم پزشکی چه در خاورمیانه و چه در اروپا، از اصلی‌ترین و معتبرترین منابع پزشکی یه شمار می‌آمد. یعنی تا زمانی که طب مزاجی رونق و اعتبار داشت. با درآمدن رنسانس و علم پزشکی تجربی و مدرن، آثار او همانند دیگر آثار طب مزاجی به حاشیه رانده شده و به تاریخ علم پیوست

3-                  ما فارسی زبانان و ایرانیان می‌توانیم او را به عنوان چهره درخشانی در تاریخ علم به شمار آوریم و به او افتخار کنیم و باور داشته باشیم که ما در تاریخ علم پزشکی – و سایر علوم – سهم و مشارکت قابل توجهی داشته ایم و بخشی از میراث دانش و فرهنگ جهانی را نیاکان ما پدید آورده‌اند. ما از این حیث نه نسبت به دیگران احساس برتری جویی و فخر فروشی می‌کنیم و نه احساس تهی‌دستی و حقارت و انکار را جایگزین آن می‌سازیم.

اما بزرگی و افتخار آفرینی ابن‌سینا به این معنی نیست که:

1-                  ابن سینا همانی است که در افسانه‌پردازی‌ها – از قبیل سریال تلویزیونی که با نام او ساخته شد – به خورد مخاطبان داده می‌شود. یعنی فردی که از استعدادی فرا انسانی و فرازمانی برخوردار بود (چنان که در سریال تلویزیونی، یک بار آقای امین تارخ در نقش ابن‌سینا، مرده‌ای را که در آستانه تدفین است با ماساژ قلبی احیا می‌کنند و تشخیص می‌دهند که به علت مصرف چربی بالا دچار حمله قلبی شده است!) و از نظر فردی و اخلاقی در حد قدیسین بود (روایت همان سریال از مرگ ابن سینا با روایت تاریخی، زمین تا آسمان متفاوت است) و یا خطاناپذیر بود.

2-                  انتقاد از او به معنای تخطئه دانش ایرانی با دست کم گرفتم سهم ایرانیان  و مسلمانان در تاریخ علم یا توهین به دانشمندان بزرگ و اسطوره های علم است

حقیقت آن است که همانطور که هیچ تعجبی هم ندارد، آثار این سینا که در زمان پدیدآمدن، شاهکارهای علمی زمان بودند، در زیر نور علم امروز، سرشار از خطاها و اشتباهات فاحش‌اند. اشتباهات ابن سینا در شرح آناتومی انسان (نظیر سه حفره‌ای دانستن قلب یا ناآگاهی از گردش خون و .....) امروزه حتی برای یک دانش‌آموز دبیرستانی که زیست شناسی دبیرستان را خوانده باشد، آشکار و عیان است.

ابن سینا نه قدیس بود و نه از علم فوق‌انسانی بهره داشت. او انسانی نابغه بود که در علم زمان خود درخشید و باعث افتخار همه شد. بعد هم به مرور زمان، کتاب‌های او از قفسه های علم به قفسه‌های تاریخ علم منتقل شدند.مانند هر دانشمند دیگری، به تدریج نظریه‌هایش باطل شد و دوران تازگی دانشش به سر آمد. و نیز او هم مانند هر انسان دیگری، نقاط ضعف و خطاهای اخلاقی خود را داشت.

دو عامل اما باعث شده است که امروزه خیلی از عامه مردم و حتی تحصیل‌کردگان تصویر درست و واقع‌گرایی از این سینا نداشته باشند:

نخست دستگاه فرهنگی و تبلیغی که در طول دهه‌ها، چه قبل و چه بعد از انقلاب، سعی کرده است که با بزرگ‌نمایی ابن‌سینا از طریق افسانه بافی و اغراق، روغن چراغ هویت و غرور ملی را بیشتر کند. هیچ مشکلی با هویت و غرور ملی نیست. و نیز ایرادی ندارد که قصه پردازان و فیلم‌سازان افسانه پردازی کنند. اما اهل تحقیق باید به خودشان و به مردم بیاموزند که حساب حقیقت از افسانه جداست. ابن سینا دانشی فوق انسانی و فوق زمان و مکان نداشت. اگر بزرگ بود، برای زمان خودش بود. امروزه در پزشکی نظریه‌های بنیادینی مانند نظریه میکروبی بیماری‌ها وجود دارند که حتی یک دانش آموز هم آن ها را می‌داند اما ابن سینا از آن‌ها خبر نداشت. و نیز ابن سینا به طبایع و اخلاط باور داشت که امروزه جز اجزای یک نظریه منسوخ نیستند.

دومین عامل اما غوغا و تبلیغاتی است که بر سر طب سنتی (یا نام های من درآوردی و غلط انداز دیگر مانند طب ایرانی و طب اسلامی و ...) به راه افتاده است. معبد این مذهب باطل، یک پیامبر یا قدیس می‌خواهد که با آن بر سر عقل و علم بکوبند. و می‌خواهند این قبا را به تن ابن سینا کنند. یعنی ازطنز روزگار به تن کسی که خود در زمانه خویش قهرمان عقلانیت شکاک و قربانی خرافه پردازی بود! چنان از ابن‌سینا سخن می‌گویند که گویی او با همان دانش و تجربه امروز هم می‌توانست بهترین پزشک باشد. انگار که منسوخ شدن نظریه‌های او نه حاصل رشد علم بلکه نتیجه توطٓئه اجانب بوده است.

یکی از شاغلان به طب سنتی می‌گفت که (نقل به مضمون) روش ما در معالجه آن است که برای درمان هر مریض، فکر می‌کنیم که اگر ابن سینا بود، چه تجویز می‌کرد. آن‌وقت همان را تجویز می‌کنیم.

عجبا! تصور کنید پزشکی را که نه از میکروب‌ها خبر دارد، نه از گردش خون و نه در حد یک دانشجوی سال اول پزشکی از آناتومی می‌داند. آیا شما برای درمان سرماخوردگی هم به او مراجعه خواهید کرد؟


برچسب‌ها: ابن سینا, طب سنتی, پورسینا, طب مزاجی, طب اسلامی
+ نوشته شده توسط کیارش آرامش در پنجشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 1:5 |
مشخصه‌های شبه علم...
ما را در سایت مشخصه‌های شبه علم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : medicalscience بازدید : 182 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 23:34