شبه علم، طب سنتی، و واژه‌های مدرن

ساخت وبلاگ

یکی از ترفندهای رایج شبهعلم، استفاده نادقیق از واژه‌ها است. واژه‌هایی که طنین علمی دارند و در جای خودشان معنی و تعریف مشخصی دارند. اما شبه‌علم از این واژه‌ها استفاده نابه‌جا می‌کند، فقط برای آن که طنین علمی به خودش بدهد. بدون آن که واقعاً به تعریف و معنی درست آن‌ها پایبند باشد.

برای مثال به این اصطلاح که نام یکی از کتاب‌های دیپاک چوپرا (یکی از شاخص‌ترین چهره‌های شبه علم در دنیای معاصر) است، توجه کنید: «شفای کوانتومی»

در ابتدا این تصور به خواننده دست می‌دهد که نویسنده پیوندی میان دانش‌های پزشکی و فیزیک برقرار کرده است یا خاصیت شفا بخشی در کوانتوم (که یک مفهوم پیشرفته با تعریف مشخص در فیزیک جدید است) پیدا کرده‌است. اما واقعیت این است که نویسنده هیچ دانش و آگاهی درست و دقیقی از فیزیک جدید و کوانتوم ندارد. و از این مفهوم در معنای درست آن استفاده نمی‌کند. بلکه تنها و تنها از یک واژه مطنطن متعلق به علم جدید سوءاستفاده می‌کند تا طنینی علمی به سخنان خود بدهد.

به همین منوال است تعبیر «انرژی درمانی» که آن چه در آن می‌رود، به کل یا مفهوم فیزیکی و علمی انرژی بیگانه است. بلکه تنها از واژه انرژی برای فریفتن مخاطب بهره کشی می‌کند.

دیگر واژه‌های متعلق به علم جدید (و قدیم) هم بازها مورد چنین سوءاستفاده‌هایی قرار گرفته‌اند و از آن‌ها ترکیب‌های بیمعنی اما مطنطن ساخته و به مردم فروخته شده است نظیر اکسیژن اُ، مدار انرژی در بدن، حافظه مولکولی، قانون کائنات، و بی‌شمار مثال دیگر

طب سنتی هم وقتی از مسیر درست و اصلی خود (یعنی انجام پژوهش علمی و درست بر روی درمان‌های سنتی و معرفی موارد موثر احتمالی) دور می‌شود، و به ورطه شبه‌علم می‌افتد، به همین ترفند متشبث می‌شود.

برای مثال، واژه‌هایی مانند «طب کل نگر» یا «طب شخصی شده» را مورد بهره‌برداری نابه‌جا و غلط قرار می‌دهد. شگفت آن که در اسنادی که از سوی وزارت بهداشت نیز منتشر می‌شوند، چشم بر این سوءاستفاده شیادانه از واژه‌ها بسته می‌شود.

طب کل‌نگر در معنای درست آن، دلالت دارد بر این که پزشک در درمان بیمار خود تنها به یک علامت یا عضو یا بیماری خاص متمرکز نشود . به عبارت دیگر با «بیمار» سروکار داشته باشد نه با «بیماری» یا «عضو بیمار». برای مثال، با توجه فوق تخصصی به علایم گوارشی، بیماری قلبی از نظرش دور نماند. و یا با تمرکز بر درمان یک درد یا جراحت خاص، به سلامت روانی، یا وضعیت اجتماعی و خانوادگی بی‌اعتنایی نکند و از موادری مانند سوءرفتار اجتماعیِ، افسردگی، کمبودهای هورمونی، و هزاران مورد دیگر را که از دایره محدود تمرکز تخصصی‌اش دورمانده‌اند، غافل نشود. این حرف درستی است و جا دارد که سیستم پزشکی هرچه بیشتر آن را درنظر بگیرد. 

اما مشکل وقتی ایجاد می‌شود که از این تعبیر و جهت‌گیری درست، برای خوراندن و تحمیل شبه‌علمی به نام طب مزاجی استفاده می‌شود. طب مزاجی که ریشه در یونان و دیگر تمدن‌های باستانی دارد و امروزه کاملا منسوخ شده است، سلامت و بیماری را حاصل تعادل یا بی‌تعادلی میان مزاج‌ها و اخلاط می‌داند. مزاج‌ها و اخلاط به دنیای شبه علم تعلق دارند و هیج مابه‌ازای علمی و معتبری ندارند. حالا بر تن مرده این نظریه منسوخ و شبه علمی قبایی فربینده از تعابیری مثل طب کل‌نگر کردن و به مردم فروختن، چیزی جز عرضه و فروش شبه‌علم نیست. طبابت‌های منسوخ قدیمی در خیلی از موارد نظریه‌هایی در مورد سلامت و بیماری داشتند که تمام بدن را دربر می‌گرفت. دانش آن ها از فیزیولوژی و آناتومی اعضا خیلی ضعیف بود و در مورد کلیات بدن افسانه پردازی می‌کردند. احیای آن افسانه ها و عرضه آن ها با اسم‌های مطنطن اما بی‌ربط مانند «طب کل‌نگر»، یکی از شیوه‌های ناپسند شبه ‌علم است.

بر همین منوال است، طب شخصی شده یا personalized medicine. در اصطلاح علمی، این طب به معنی تنظیم دارو و درمان براساس ویژگی‌های ژنتیکی شخصی هر بیمار است. این روش در ابتدای راه خود است اما امید زیادی را برانگیخته است. طب شخصی شده جزئی از علم مدرن و رایج است و کاملا از همان نظریه‌ها، همان فیزیولوژی و ژنتیک، و همان روش های علم مبتنی بر شواهد استفاده می‌کند. حالا روش‌های طب مزاجی در تعیین مزاج هرشخص (که کاملا شبه‌علمی و فاقد مبنای علمی است) و تعیین درمان‌ها و پرهیزهای غذایی بر اساس آن را «طب شخصی شده» خواندن، هدفی ندارد جز اولا استفاده نادرست از طنین علمی این واژه برای علمی نشان دادن خود و ثانیاً طرح فریبکارانه این ادعا که طب علم هم در نهایت به حرف و روش ما رسیده است!!! حال آن که آگاهان دانند که میان این دو ماه، تفاوت از زمین تا آسمان است.

مشخصه‌های شبه علم...
ما را در سایت مشخصه‌های شبه علم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : medicalscience بازدید : 185 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 9:32