در حاشیه آیین‌نامه نحوه فعالیت فعالان طب سنتی و فروش گیاهان دارویی

ساخت وبلاگ

«آیین‌نامه نحوه فعالیت فعالان طب سنتی و فروش گیاهان دارویی» از سوی وزیر محترم بهداشت، درمان، و آموزش پزشکی در تاریخ ۸ آبان ماه ۹۷ ابلاغ شده و قرار است که در سراسر کشور اجرا شود. 

این نوشته، حاشیه‌ای است دوستانه و سلامت جویانه به این آیین‌نامه و با این مقدمه شروع می‌شود که نگارنده باور دارد که باید از گنجینه دانش‌ها و درمان‌های طب سنتی استفاده کرد و آن‌ها را پاس‌داشت و حمایت کرد. اما فقط از طریق علمی و معتبر. یعنی از طریق آزمودن آن‌ها با روش‌های پزشکی مبتنی بر شواهد، جدا کردن سره و ناسره، و عرضه درمان‌های علمی و معتبر به مردم. این کاری سخت و طولانی است. کار آسان اما همان است که برخی از اصحاب طب سنتی ایرانی در پیش گرفته‌اند: فروختن «درهم» این میراث به مردم بدون پشتوانه علمی و از آن بدتر، تشبث به مبانی نظری شبه علمی و منسوخ  برای ساختن هویت جداگانه برای این رشته.

در صفحه اول آیین‌نامه، طب سنتی ایرانی چنین تعریف شده است: 

«طب سنتی ایرانی-اسلامی، سامانه و مکتبی است مشتمل بر روش‌های تشخیصی، سبب‌شناسی، و درمان با تکیه بر تفاوت‌های بین فردی(مزاج) در زمینه حفظ سلامت و درمان بیماری‌ها، متکی بر پشتوانه علمی و تجربی چند هزارساله ایرانیان و ملل دیگر، برخوردار از توجه یه جنبه‌های اخلاقی، تربیتی، و آموزه‌های اسلامی که به کوشش حکیمان بزرگ دوره تمدن اسلامی بازنگاری و تدوین یافته است.»

آیا وزارت بهداشت به عنوان عالی‌ترین مرجع سلامت کشور و مدیریت عالی دانشگاه‌های علوم پزشکی، واقعا این تعریف را قبول دارد؟ کسی در آن وزارت‌خانه محترم، از این خیل آدم‌های دانا و آگاه و پژوهشگر و علم شناس که هستند، پا پیش نگذاشت که جلوی انتشار چنین تعریفی را بگیرد؟

ا- نخست آن که چسباندن صفت اسلامی به طب ستنی بارها و بارها مورد نقد قرار گرفته است و قرار نبود که این بازارگرمی نادرست حداقل راهی به اسناد رسمی وزارت بهداشت داشته باشد. طب مزاجی ریشه در یونان باستان دارد و البته توسط دانشمندانی در سده‌های میانه که عده زیادی از آن‌ها مسلمان هم بودند گسترش و تکامل و فربهی یافته است. اما این هرگز باعث نمی‌شود که این طب را اسلامی بنامیم. همانطور که فیزیک و شیمی دانشمندان مسلمان سده‌های میانه را نیز نمی‌توان فیزیک و شیمی اسلامی نامید. همانطور که پزشکی و فیزیک و شیمی امروز را هم در دانشگا‌ه های کشورهای مسلمان تدریس می‌کنند و عده‌ای از دانشمندان مسلمان در این عرصه‌ها کار می‌کنند و برخی نیز سهم بزرگی در پیشبرد این علوم ایفا می‌کنند. اما نمی‌توان گفت که فیزیک دانشکده فیزیک دانشگاه شریف، فیزیک اسلامی است و فیزیک دانشکده فیزیک دانشگاه هاروارد، فیزیک غربی. یا پزشکی دانشکده پزشکی دانشگاه شیراز پزشکی اسلامی است و پزشکی دانشکده پزشکی جانز هاپکینز، پزشکی غربی. در سده‌های میانه هم اوضاع چنین بود. هم در کشورهای اسلامی و هم در کشورهای اروپایی، طب مزاجی بر اساس کتاب‌های بقراط و جالینوس و بعدتر، رازی و ابن سینا و سایرین مورد استفاده قرار می‌گرفت، بی آن که یکی به طور خاص اسلامی و دیگری به طور خاص مسیحی باشد. بعد هم که طب مزاجی منسوخ شد، همه آدم‌های عاقل و خیرخواه، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، آن را کنار گذاشتند و به روش‌های  جدید تر وکارآمد تر روی آوردند. همین اتفاق در مورد سایر امور زندگی دنیوی نیز افتاد: در سده‌های میانه همه، چه مسلمان و چه مسیحی، از درشکه و گاری برای حمل و نقل استفاده می‌کردند. این موضوع گاری را تبدیل به حمل و نقل اسلامی نمی‌کند. بعد هم که اتوموبیل و هواپیما اختراع شدند، همه، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، همان‌ها را برگرفتند و جایگزین وسایل منسوخ کردند. حالا اگر برخی می‌خواهند گاری را به عنوان حمل و نقل سنتی ایرانی به مردم قالب کنند و برای بازارگرمی پسوند اسلامی را هم به آن اضافه کنند، دیگر خیلی عوامفریبانه  می‌شود. 

۲- تکیه بر مزاج را خوب آمده‌اند. البته با پینه کردن وصف «تفاوت‌های فردی» و بعد، آوردن مزاج در پرانتز سعی کرده‌اند که زهر منسوخ بودندش را بگیرند. اما دوستان عزیز! نظریه مزاجی/اخلاطی که اصلا هم اسلامی نیست بلکه ریشه در طب یونان دارد. بنیانگذاران یونانی آن غالبا بت پرست بودند (سوگند نامه بقراط را نگاه کنید) و امثال ابن سینا و رازی هم هرگز ادعا نداشتند که آن را اسلامی یا اسلامی‌تر کرده‌اند. این نظریه، امروزه نظریه‌ای منسوخ است (درست مثل نظریه صاف بودن زمین و دایروی بودن مدار ستارگان) و خیلی با پزشکی فردی شده که امروزه در جهان مورد توجه است، فرق دارد (همانطور که فیزیک بطلمیوسی با فیزیک کوانتومی فرق دارد و همانطور که خیلی ‌ها از نام مطنطن کوانتوم هم می‌خواهند قباهای شبه علمی بدوزند که البته راه به جایی نمی‌برد). لطفا با درآمیختن این دو، آب را گل‌آلود نکنید. به قول آن شاعر، فتحعلی‌شاه قاجار اگر هزار بار هم اعلامیه بدهد و اسمش را به ادوارد ششم تغییر دهد، همچنان همان سلطان حرمسرای سابق هست که هست. نظریه مزاجی/اخلاطی نظریه‌ای منسوخ و متعلق به تاریخ پزشکی است. نه اخلاط چهارگانه واقعا در بدن وجود دارند و نه مزاج‌ها هیچ مبنای علمی و معتبری در فیزیولوژی امروز دارند. این نظریه که متعلق به دورانی است که بشر حتی از وجود میکروب‌ها خبر نداشت، امروزه به تاریخ علم تعلق دارد. آیا رواست که وزارت بهداشت و آموزش پزشکی کشور این نظریه مخدوش و منسوخ را اینگونه معتبر بداند و اعتبار ببخشد که در یک آیین‌نامه رسمی با امضای بالاترین مقام سلامت کشور آورده شود؟ آیا پزشکان عالی‌مقام و پژوهشگران و علم‌شناسان طراز اولی که تحت پوشش این وزارت‌خانه هستند، نمی‌خواهند چیزی بگویند و مزارت متبوع خود را انذار دهند که این‌گونه ناخواسته ترویج شبه‌علم نکند؟

۳-  «پشتوانه علمی و تجربی چند هزارساله ایرانیان و ملل دیگر» دیگر چیزی جز انشانویسی نیست. البته بسیاری از علوم و بسیاری از خرافات (مانند فالگیری و جن‌گیری برای درمان بیماری‌های روانی، و رفع چشم زخم برای درمان بیماری‌های عفونی، و ...) نیز مسبوق به سابقه چندهزار ساله و تجربه‌های مخدوش و بدتدوین شده‌اند. نه فقط علم و درمان‌گری، که فریبکاری و کلاهبرداری هم سابقه‌اش به دوران ماقبل تاریخ می‌رسد. داشتن سابقه چندهزار ساله اعتبار ویژه‌ای به هیچ رشته‌ای نمی‌دهد. در تعریف تقریبا تمامی شاخه‌های معرفت بشری می‌توان گفت که سابقه چندهزار ساله دارند. مهم استفاده درست از این سابقه و جدا کرده سره از ناسره با روش علمی است.

۴-  «توجه به جنبه‌های اخلاقی، تربیتی، و آموزه‌های اسلامی» هم گویی جز برای بازارگرمی نیست و چیزی به دقت و علمی بودن این تعریف نمی‌افزاید.  آموزه‌های اخلاقی و اسلامی ربط ویژه‌ای به طب سنتی ندارند که در تعریف آن آورده شوند. هر طبیب و هر دانشمندی می‌تواند در کارش آموزه‌های والای اخلاقی را به کار بگیرد و می‌تواند که مسلمانی مومن و عامل باشد. عرضه کننده طب سنتی هم اگر اخلاق‌مند و مومن نباشد، همچنان عرضه کننده طب سنتی است. اتفاقا تشبث به شبه‌علم و نظریه‌های منسوخ و فروختن آن‌ها به مردم ناآگاه است که با اخلاق فاصله دارد و برخلاف وجدان و اخلاق و تربیت است.

در رابطه با ادامه آیین‌نامه سخن بسیار است اما در این مقال که باید کوتاه باشد نمی‌گنجد. شرح این‌قدر کفایت که آیین‌نامه در پی سامان بخشی به فعالیت‌های حرفه‌ای دانش‌آموختگان و دوره‌دیدگان حیطه طب سنتی ایرانی است. با این کار، در واقع بار دیگر مجوز رسمی صادر می‌کند که روش‌های درمانی که از محک علمی نگذشته‌اند، به طور درهم به بازار و به مردم عرضه شوند و پشتیبانی و تایید و دعای خیر وزارت بهداشت را هم داشته باشند! این البته به نفع سلامت مردم نخواهد بود

رشته دکتری (پی اچ دی) طب ایرانی با این هدف تاسیس شد که با انجام پژوهش، بتوانند داروها و درمان‌های جدیدی را از منابع طب سنتی بیابند، به محک تجربه علمی بگذارند، و در صورت تایید به ایرانیان و جهانیان ارائه کنند. این هدفی والا و شایسته بوده و هست. راه درست حمایت از سنت چندهزار ساله پزشکی کشور این است. این راه اما سخت و طولانی است. همت و تلاش می‌خواهد. شاهد مثال این که بعد از گذشت سال‌ها از تاسیس دانشکده‌های طب سنتی و مراکز پژهشی مربوطه، هنوز نمی‌توان یک داروی مهم و اساسی را نام برد که در رقابت با داروهای امروزین و برای درمان یک بیماری جدی، از سوی ایشان عرضه و به طور علمی تایید شده باشد. 

اما بر خلاف هدف اولیه رشته، ماهیت آن را از پی اچ دی به دستیاری تغییر داده‌اند و سلامت‌کده و مطب باز کرده‌اند و حالا تا بخواهی دوره‌ها و گواهی‌های کوتاه مدت هم صادر می‌کنند تا درمان‌های طب ستنی را درهم و بدون محک علمی و بدون جدا کردن سره از ناسره و با تکیه بر نظریه های منسوخ و مخدوش مزاجی و اخلاطی به مردم عرضه کنند و وزارت‌خانه هم یاری و تایید می‌کند که البته جای نقد دارد.

دکتر کیارش آرامش

مشخصه‌های شبه علم...
ما را در سایت مشخصه‌های شبه علم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : medicalscience بازدید : 168 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 9:32